کلبه ی من
همه چی توش پیدا میشه !
درباره وبلاگ


اینجا وبلاگ مهراوه جونه ! به وبلاگ من خوش آمدید ! بووووووووووووووووووووووووس !

پيوندها
پرتال تفریحی خوشگلها
افکت
مرجع دانلود کتاب
عشق پاک
یه دختر مغز تعطیل
آموزش هک و برنامه نویسی
بلود چت
چت
بمب خنده
باحالاش بفرماتو
دیده شو
فیس بوک فارسی
خنده
پائیزان
سایت رسمی هواداران امیر تتلو
tavakoliphoto
اتلیه نی نی کاج
کرک موزیک
دل سوخته
فیلیک
خونه ی غرور
توت فرنگی
سوته دلان
ماپنج نفر
بزرگترین سایت طراحی قالب ، بنر ، هدر ولوگو به صورت رایگان
کلبه ی دل
داستان نویسی
خدا مخاطب خاص من
فقط برای خاص ترین مخاطب خاصم
حرف های دلم به مخاطب خاص !
بخند دنیا دو روزه
وبلاگ تفریحی رضا
دانش آموز کوشا
آوای عشق
دخــــــتـــر خـــــوبـــــــــــــــــ
عکسهای دختران جیگر ایرانی
وبلاگ حرفهای من
دختری از جنس خنده
دخی رو مخی
رویای خیس
دخترانه
دختر 4 آتیشه استقلالی
خرید تی شرت محرم
بیا تو خجالت نکشیا
نمکستان دو تا خل و چل !
پر بیننده ترین وبلاگ
هر چی که بخوای
**ماه نازم **
مثبت های با حجاب
خونه ی گرم من
کلبه ی من (مال خودمه)
قلب یخی
dadoo panda
محمد پارسا(جیگر دختر دایی)
رویای زندگی
تپل خانم
شب های بی ستاره
انجمن تفریح وسرگرمی پارس
عاشقانه هایم برای تو (دوستم)
لیلی بی دل (دوستم )
اپلود سنتر رایگان
بهشت شیطان
داستان طنز وعشقی
دیوونه خونه
حزب ضد دختر
دخترای بی جنبه نیان تو اوخ میشن
عشق کره
عشق های 2013
ویروس دل شکسته
خدایا ساده میگم
دختر ایرونی
وب مخصوص دختر پسرای جذاب
اینجا همه چی هست
ورود بی احساس ها ممنوع
ورود پسراد اکیدا ممنوع
اند خنده
ناگفته های یک عدد من
اینجا همه چی درهمه
ضد پسر
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلبه ی من و آدرس kolbeyeman11.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 115
بازدید ماه : 110
بازدید کل : 13078
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


گالری تصاویر سوسا وب تولز
نويسندگان
مهراوه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبهبرچسب:, :: 21:23 :: نويسنده : مهراوه

 
چهار شنبهبرچسب:, :: 21:14 :: نويسنده : مهراوه

میدونید برگ چغندر به کی میگن؟؟


به اونی که میاد اینجا جوک ها رو میخونه کلی میخنده اونوقت یه نظر کوچولو نمیزاره.
.
.
.

.

.
جزوه برگ چغندر ها نباشید اگه نیستید بذار نظرو .

 
چهار شنبهبرچسب:, :: 21:9 :: نويسنده : مهراوه
http://fans.didehsho.ir/signup/invited:1de8f0062925535c30bf4b13dae5a84f
 
پاشو برو به خاطر من این تو عضو شو !
 
خواهش !
 
مرسی که میری !
 
جمعهبرچسب:من عاشق محمدم, :: 19:46 :: نويسنده : مهراوه

ما هم آره ! ینی منم عاشقه پیامبرم !

 
جمعهبرچسب:, :: 19:45 :: نويسنده : مهراوه

 
جمعهبرچسب:, :: 19:44 :: نويسنده : مهراوه

 
جمعهبرچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : مهراوه

 

سلام سلام سلام سلام ...

وای دارم میمیرم از خوشی !

چرا نداره چون علی طباطبایی با الناز شاکردوست تو اسب سفید پادشاه باهم بازی کردن !

دوتا ادم دوس داشتنی کنار هم !

 

 
پنج شنبهبرچسب:, :: 13:58 :: نويسنده : مهراوه

حالا واويلا ليلی 


کتاب داريم خيلی

 
علوم اسيرم کرد

 
رياضی پيرم کرد 


تا صبح بيدار موندم

 
اجتماعی خوندم 


حالا واويلا ديکته 


من ميزنم سکته 


واويلا هی مشق 


من ميکنم يک غش 


مبادا روزی امتحانی باشد 


نمره ی ما زير يازده ای باشد 


حالا واويلا ليلی 


بدبخت شديم خيلی 

 

فرا رسیدن ایام منحوسه امتاحانات رو به همه ی دانش اموزان رنج کش عالم هستی تسلیت میگم !

گریه

 
سه شنبهبرچسب:, :: 10:3 :: نويسنده : مهراوه

این روز ها همه دارن از تابستون خدافظی میکنن میخوام بهشون بگم :
من اصلا درکتون نمیکنم چرا دارین خدافظی میکنید
به نظر من بایدسلام کنید
سلام به زندگیه دوباره
سلام به فصلی نو
سلام به ماه مهر (و اون بوی گندش )
سلام به مدرسه
سلام به دبیرا
سلام به درسا
سلام به کلاسا
سلام به صبح زود پاشدنا
سلام به شب زود خوابیدنا
سلام به تا نصف شب درس خوندنا
سلام به سر کلاس خوابیدن
سلام به سر کلاس زجر کشیدنا
سلام به امتحانای بی وقت
سلام به بدبختی ها
سلام به درد ها
سلام به مصیبت ها
سلام به عذاب کشیدن ها
سلام به نابودی
سلام به تباهی
اصلا سلام به خداحافظی  با روز های خوب
=============
حالا جدا از این حرفا
دیدین دستی دستی بدبخت شدیم رفت

 
سه شنبهبرچسب:, :: 10:17 :: نويسنده : مهراوه

دخترک شانزدهای ساله بود که برای اولین بار عاشق

یک پسر شد. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و

همیشه شاگرد اول کلاس بود.

دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را

به پسر ابراز کند، ازاینکه راز این عشق را در قلبش نگه

می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی

میکرد.

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را

گرم میکرد.

او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر

روز روی کاغذ کوچکی یکجمله برای پسر می نوشت

و کاغذ رابه شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک

بطری بزرگ می انداخت.

دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری

مثل او دختری بامــوهای بلندوچشمان درشت را

دوست خواهدداشت.

دختر موهایی بسیارسیــاه ولی کوتاه داشت و وقتی

لبخند میزد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.

در۱۹سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر

با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ درپایتخت راه یافت.

یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای

دوست پسرهایخودنامه می نوشتند یا تلفنی با آنها

حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از

مدتها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای

نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.

روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را

بدون توجه پشت سر می گذاشت.

به یاد نداشت چند بار دستهای دوستی را که به سویش

دراز می شد،رد کرده بود.

در این چهارسال تنها در پی آن بود که برای فوق

لیسانس دردانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته

شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایشرا

کوتاه نکرد.

دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد

دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل

شد و کاری در مدرسه دولتی پیداکرد. زندگی دختر

مثل گذشته ادامه داشت وبطری های روی قفسه اش به

شش تا رسیده بود.

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که

شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال

ورشکستگی است.

همسـرش از او جداشده و طلبــــکارانش هر روز او را

آزار میدهند.

دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.

شبی درباشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف

زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش

در آن بود در دست پسر گذاشت.

پسر دست دختر را محکم گرفت، امادختر با لبخند

دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.

زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و

تنها زندگی می کرد. در این سالها پسربا پول های

دختر تجارت خود را نجات داد.

روزی دختر را پیدا کرد و خواست دوبرابر آن پول و

۲۰درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه

را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست

هستیم، مگر نه؟

پسر برای مدت طولانی به اونگاه کرد و در آخر لبخند زد.

چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دخترنامه تبریک

زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.

مدتی بعد دختربه شدت مریض شد،در آخرین روزهای

زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می

ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای

خانواده اش، پسر را باز شناخت و گفت: در قفسه

خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای

من نگهدارید؟

پسرپذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.

مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال

استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در

دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی

این ستاره چیست؟

مرد با دیدن ستاره باز شده وخواندن جمله رویش،

مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک

جواب داد: از بطریروی کتابخانه پیدایش کردم.

پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟

پدربزرگ، چراگریه می کنید؟

کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود:

* معنای خوشبختی اینست که در دنیاکسی هست*

که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد

 
سه شنبهبرچسب:, :: 10:1 :: نويسنده : مهراوه

تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره . . . والا . . .

در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره

ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه

شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجس

بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس

بد زمونه ای شده بــــد :| :D

 

................................................................................

 

.

مورد داشتیم طرف موقع سرخ کردن سیب زمینی حتی یه دونه شم نخورده :|

“برگرفته از کتاب پنگوئن ها پرواز می کنند”

..................................................................................

 

آشنامون سگش گم شده، واسش یه میلیون مژدگونی گذاشته

اون وقت من به بابام میگم اگه من بچه بودم گم میشدم چی کار میکردی ؟!

برگشته میگه: خونمونو عوض میکردم که دیگه پیدا نشی :| :|

...............................................................................................

 

من در حین کنکور ریاضی :

جوابی که من بدست آوردم ۲۳ هستش

گزینه ها : ۱۷ , ۱۹ , ۲۶ , ۳۶

من گزینه ۲۶ رو انتخاب میکنم چون به جواب من نزدیک تره :D

 

..........................................................................................

 

مورد داشتیم شخصی توی عروسی مدعی شده غذا بهش نرسیده

داماد تقاضای ویدئو چک داده :D

................................................................................

 
جمعهبرچسب:, :: 11:2 :: نويسنده : مهراوه

 

 

خدمت شما عارضیم که امروز اومدیم یه سوال بپرسیم!!!

پسر یعنی چی؟؟!!!

آره پسر...


پ=پدرت در اومده اگه بخوای فقط دو ساعت باهاش بسازی یا بخوای تحملش کنی!


س=سر آغاز بدبختیا اگه بخوای به حرفاش گوش بدی!!!


ر=روزای بدبختیت شروع شده اگه بخوای باهاش بمونی!!!

 
جمعهبرچسب:, :: 10:57 :: نويسنده : مهراوه

 

لباس اتو کردن پسرا:

شلوار کـ اتو نمیخاد...

پایین پیرهن رو هم میذارم تو شلوار...

آستین رو هم که کسی اتو نمیکنه!‏

جلوی پیرهن هم ک صافه...

پشتشم ک الان میرم تو خط واحد لم میدم ب صندلی صاف میشه.

وای دیرم شد چقدر کار کردم!‏

๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑ ㋡

طرف مامانش موچین رو ازش قایم میکنه

بعد میاد اینجا واسه ما دم از مردونگی میزنه

๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑  ๑㋡๑ ㋡

یه بار تو دانشگاه یه آقای دخمل نما اومد بهم پیشنهاد داد،یه کم که دقت کردم دیدم موهای دستشو اپیل

کرده.مارک کرم پودرش ازمن بهتر بود.مداد چشمشو که دیگه نگو.....از ابروهاش بگو واستون...بهش گفتم آبجی

هروقت ابروهاتو گذاشتی از ابروهای من پهن تر شداونوقت بیا....یه نگاه چپ انداخت بهم و رفت......فکر کنم رفت

با یه 4 لیتری اسید بیاد ........

 
چهار شنبهبرچسب:, :: 9:52 :: نويسنده : مهراوه

سلام دوستای بد و بی ریختم !

حالا من آپ نکنم شما چرا سر نمی زنید ؟

بیا الان آپ می کنم ، ببینم دیگه بهانتون چیه !

 

قضیه این عکسه چیه ؟

 

 
جمعهبرچسب:,,,,, :: 11:35 :: نويسنده : مهراوه

این خوشمزه تره ،

 

یا این ؟

 
جمعهبرچسب:شرح واقعه , پیچوندن مدرسه , خوش گذرونی, :: 10:43 :: نويسنده : مهراوه

 

الان که دارم این پستو میزارم این جوریم !

رو هوام ! رو ابرا ! امروز مدرسه نرفتم چون امتحان میان ترم شیمی داشتم ،

چون دیروز مهمون داشتیم نتونستم درس بخونم !

اما مامانم نذاشت تو خونه بخوابمو منو آورد بیرون ! (تو محل کارش !)

ولی اینجا یه یه ساعتی خوابیدم !

آخ اینجا رو نگفتم ! تو راه که داشتیم میومدیم مدرسه به مامانم زنگ زد !

مامانم کم نیاورد دستمو بهونه کرد ! (آخه شست دست راستم شکسته !)

خلاصه مدرسه گفت معلمشون میگه سه نفر دیگم غایبن بیاد امتحانشو بده بره !

وگرنه براش صفر میزارم ! مامانم گفت میگن بیاد امتحانشو بده بره !

منم به مامانم گفتم اگه امتحانم بدم صفر میشم !

مامانم دوباره به مدرسه زنگ زد تا بپیچونتشون اما نشد !

منم گفتم به درک نمیرم !

خب فک کنم دیگه بااین همه توضیحات متوجه شدید که چرا این شکلیم !

 

 
پنج شنبهبرچسب:, :: 21:32 :: نويسنده : مهراوه

باز هفت سین سرور
ماهی و تنگ بلور
سکه و سبزه و آب
نرگس و جام شراب
باز هم شادی عید
آرزوهای سپید
باز لیلای بهار
باز مجنونی بید
باز هم رنگین کمان
باز باران بهار
باز گل مست غرور
باز بلبل نغمه خوان
باز رقص دود عود
باز اسفند و گلاب
باز آن سودای ناب
کور باد چشم حسود
باز تکرار دعا
یا مقلب القلوب
یا مدبر النهار
حال ما گردان تو خوب
راه ما گردان تو راست
باز نوروز سعید
باز هم سال جدید
باز هم لاله عشق
خنده و بیم و امید

عید شما مبارک

 
شنبهبرچسب:پیام تبریک سال نو, :: 21:14 :: نويسنده : مهراوه

سلام ، سلام ، صد تا سلام !

حال همگیتون خوبه ؟

کیفاتون کوکه ؟

امروز اومدم تا عیدتونو پیشاپیش تبریک بگم !

 

 

 

خب حالا که نزدیکه عیده ،

خونه تکونی کردین ؟

 

 

 

 

چیه ؟ داری تایید می کنی ؟

حالا چه جوری ؟

این جوری ؟

 

 

یا این جوری ؟

 

 

شایدم این جوری !

 

 

 

حتما می خوای اتاقت مث دست گل بشه !

نه ؟

 

 

اتاقت در حال خونه تکونی . . .

 

 

اتاقت بعد از خونه تکونی . . .

 

 

حالا شدی بچه ی خوب !

بعد خونه ،نوبت دله !

اونم تمیزش کن !

 

 

افرین ! دمت گرم !

از خونه تکونی بگذریم !

اگه گفتی دم عید دیگه چیکار می کنن ؟

 

 

خب معلومه ، وسایل سفره ی هفت سینو آماده می کنن !

 

 

 چی ؟ خیلی هلم ؟

نه خیلیم هل نیستم !

چون بعضی چیزا مث سبزه طول می کشه تا آماده بشه !

 

 

 

حال سبزه گذاشتید ؟

چه جوری ؟

این جوری ؟

 

 

یا این جوری ؟

 

 

 

 

ولی من میگم این جوری بهتره !

 

چون با یه تیر دو نشون میزنیم !

 

 

خب ! چیه ؟ بازم میگین هلم ؟

میگین حالا یه سبزه این همه آماده کردن نداره !

خب شما که هل ترین ! بذارین بگم !

 

تخم مرغاتونم رنگ کردین ؟

 

 

 

اونا رو چه شکلی ؟

 

حتما این شکلی !

 

 

 

 

 

چی ؟

نه به این سختی ؟

یکم ساده تر ؟

 

 

 

ههههههههه!

اره راس میگین !

نه دیگه انقدم خز و خیل !

حتما دیگه این شکلی !

 

 

 

 

چیه ؟

براتون جالب شده ؟

می خواین بگم دیگه چی مونده ؟

خب معلومه ماهی قرمز !

من عاشق ماهیم !

 

 

حالا ماهی خریدین ؟

 

 

یادتون نره قبل از ماهی خریدین باید تنگاتونو آماده کنید !

 

 

بد ماهیاتون بریزید توش !

 

این جوری !

 

 

 

خب ، یه بار دیگه یه نگاهی به سفره بندازیم!

 

ببینیم چیزی جا نمونده ؟

 

 

نه دیگه ،

بقیه ی چیزا یا معمولا تو خونه ها هست !

 

مث سیب و سیر و سکه و سرکه و سماق !

 

 سنجدو که باید بخری ،

 

 

 

سمنو رم یا باید بپزی یا بخری ،

 

یا شاید تو فامیل دسته جمعی می پزین !

 

 

 

 

 

دیگه بیشتر از اینن وقتتونو نگیرم !

فقط بازم میگم سال نوتون مبارک !

امیدوارم امسال یکی از بهترین سالای عمرتون باشه !

التماس دعای فراوون واسه اینکه امسال برا همه قشنگ باشه !

(مخصوصا پشت کنکوریا !)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
شنبهبرچسب:, :: 1:56 :: نويسنده : مهراوه

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد